نمایشگاه کتاب
چند روز پیش رفتیم نمایشگاه بین المللی کتاب گل پسرم هر جا که غرفه ای را می دید که ویژه کشیدن نقاشی هست با کمال رغبت میرفت و نقاشی می کشید (بماند که قبلا هیچ علاقه ای به کشیدن نقاشی نداشت) وقتی هم که یکی از سالنها رو ترک کردیم پاهای بابایی و منو محکم بغل گرفت و گفت مرسی منو آوردین نمایشگاه کتاب که بتونم کلی نقاشی بکشم به چی فکر می کنی عزیزم این اولین نقاشی تو غرفه کاریکاتور بود این نقاشی را هم در غرفه بانک صادرات کشید اینجا غرفه کانون پرورشی کودکان و نوجوانان هست اینم نقاشیش. باز هم خونه ...